حکیم «عمر خیام» ؟!!!

[ناصر پورپیرار]

✍توسط:ناصر پورپیرار يکشنبه 15 آبان1384 ساعت: 13:40


آقای ارسلان. در دوران ظھور خیام، نیشابور و حوالی آن در اختیار مھاجران یھودی بوده و حکومت آن منطقه را نیز یھودیان می گردانده اند. به این مسئله صریحا در کتاب «سفرنامه ی رابی بنیامین تودولایی» اشاره شده است. اثبات یھودی بودن او آسان است، ولی ضرورت ندارد، حتی اشاراتی در این باره موجود است که او را خاخام معرفی می کند.

اما پرداختن به این مطلب نیز فوریت چندانی ندارد. ھمین قدر بدانید که ھر نام و شخصیتی را که در سده ی اخیر غربیان بلند آوازه کرده اند، در پس آن یک ھدف پلید و عمدتا ضد اسلامی خفته است. خیام در تاریخ ادب ایران تا ھمین دھه ھای پیش شناخته نبوده و ذکر چندانی از او ندیده ایم،


اما امروز رباعی ھای زیبای او که ھمه را به دوری از
پرھیزکاری و خوش باشی می خواند، ھمه جا ریخته است

[ناصر پورپیرار]

با هم برخی اشعار کاملا واضح ضد قرآن و اسلامی خیام را مرور می کنیم :

***

قرآن که مهین کلام خوانند آن را

گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

بر گرد پیاله آیتی هست مقیم

کاندر همه جا مدام خوانند آن را



***

گویند هر آن کسان که با پرهیزند

زانسان که بمیرند چنان برخیزند

ما با می و معشوقه از آنیم مدام

باشد که به حشرمان چنان انگیزند



***


گویند کسان بهشت با حور خوش است

من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است



***

گویند مرا که دوزخی باشد مست

قولیست خلاف دل در آن نتوان بست

گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند

فردا بینی بهشت همچون کف دست




***



گویند بهشت و حورعین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود


***


گویند بهشت و حورعین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود


***


گویند بهشت و حور و کوثر باشد

جوی می و شیر و شهد و شکر باشد

پر کن قدح باده و بر دستم نه

نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد


***


دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

[ناصر پورپیرار]

به راستی از این واضح تر و وقیح تر می توان به آیات نورانی قرآن دهن کجی کرد ؟ بخصوص به رباعی آخر بنگرید ...

ذهن و فکر روشنفکران علیل و حتی حوزه داران ما تا چه حد توسط یهود مسخ و فاسد شده که به سراینده چنین اشعار هزل و لات منشانه ای لقب «حکیم» می دهند ؟!!!

آقایان بیدار شوید و این فرهنگ گند شاعری سراسر یهودی و گندیده را از جامه اسلام و مسلمین بزدایید .

[-پیرمرد-]

گیریم اصلا خیام ملحد و بی دین، آخه این چه ربطی به حکیم بودنش داره؟

والا تا اونجایی که ما خبر داریم جناب خیام هم ریاضی دان بوده هم فیلسوف هم منجم، یه جورایی همه فن حریف و برای همین هم بهش میگن حکیم نه برای زاهد یا ملحد بودنش

چطور یونانی ها به فیثاغورس که یک رابطه فیثاغورس رو کشف کرده میگن دانشمند، اونوقت ما به خیام که هم مثلث خیام پاسکال به نامشه هم رابطه دو جمله ای خیام -نیوتن نگیم حکیم؟ این چه حرفیه؟
اصلا همه اینها به کنار از نظر من کسی که تونسته تقویم شمسی رو اختراع کنه کلی واسه خودش مخ و حکیمه

پس به زعم شما اگه نیوتن و ادیسون و انیشتین و ... به مبانی اسلامی اعتقاد نداشته باشن دیگه اسمشونو نباید گذاشت دانشمند....آره؟

شما اگه خیلی سختته ایشون رو دانشمند مسلمون ایرانی بدونی مشکلی نیست، به دید یک دانشمند یهودی ایرانی بهش نگاه کن...از این نظر که مشکلی ندارید ان شاءالله؟

[Canary1375]

جالبه

[مقداد]

در اصل توسط ناصر پورپیرار نوشته شده است

با هم برخی اشعار کاملا واضح ضد قرآن و اسلامی خیام را مرور می کنیم :

***

قرآن که مهین کلام خوانند آن را

گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

بر گرد پیاله آیتی هست مقیم

کاندر همه جا مدام خوانند آن را



***

گویند هر آن کسان که با پرهیزند

زانسان که بمیرند چنان برخیزند

ما با می و معشوقه از آنیم مدام

باشد که به حشرمان چنان انگیزند



***


گویند کسان بهشت با حور خوش است

من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است



***

گویند مرا که دوزخی باشد مست

قولیست خلاف دل در آن نتوان بست

گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند

فردا بینی بهشت همچون کف دست




***



گویند بهشت و حورعین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود


***


گویند بهشت و حورعین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود


***


گویند بهشت و حور و کوثر باشد

جوی می و شیر و شهد و شکر باشد

پر کن قدح باده و بر دستم نه

نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد


***


دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده‌ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

در اصل توسط ناصر پورپیرار نوشته شده است

به راستی از این واضح تر و وقیح تر می توان به آیات نورانی قرآن دهن کجی کرد ؟ بخصوص به رباعی آخر بنگرید ...

ذهن و فکر روشنفکران علیل و حتی حوزه داران ما تا چه حد توسط یهود مسخ و فاسد شده که به سراینده چنین اشعار هزل و لات منشانه ای لقب «حکیم» می دهند ؟!!!

آقایان بیدار شوید و این فرهنگ گند شاعری سراسر یهودی و گندیده را از جامه اسلام و مسلمین بزدایید .

اینها شعرند و احسنها اکذبها. نمیشه به شعر استناد کرد و گفت پس طرف، به قرآن و اسلام یقین نداشته. حافظ هم از این دست اشعار داره و حافظ قرآن هم بوده. مثلا: پیر ما گفت خطا در قلم صنع نرفت/آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد! الان بگیم حافظ نعوذبالله به بروز خطا در خلقت خداوند حکیم معتقد بوده؟
نکته دوم اینکه برای کشف جهان شاعر، باید همه اشعارش با هم خونده بشه و نمیشه بر اساس یک یا چند شعر قضاوت کرد.
نکته سوم اصل زیباسرایی است به این صورت که شاعر، هر چیزی که زیباست و به او الهام شده می سراید. بنابراین توقع مطالب دقیقا منطبق با آموزه های عقلی و دینی در اشعار، بیجاست. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: شفیعی کدکنی؛ فکر کنم رستاخیز کلمات!
نکته چهارم اینکه در معنای همین اشعار هم باید دقت کرد. فی المثل رباعی اول می‌تونه بگه که قرآن رو که همه اعتقاد دارند کلام برتره همیشه نمی خونن گاهی می خونن اما نوشته روی پیاله رو همه همیشه می خونن! این بیشتر اعتراض به عدم مداومت بر خوندن قرآنه. همین بیت رو جستجو کنید به شروح دیگه هم می رسید.

در نهایت این آدرس رو ببینید بد نیست که درباره این بیتم نوشته همچنین درباره جهان بینی شاعر که کنایه زدن به کوتاهی عمر و کمی فرصت با تکیه کلام می خوردن و... است:
http://www.figmentshadow.com/pages/v...eid/19/lang/fa

[نگارینا]

بالا آوردن تاپیکای چرندیات پورپیرار از مسخره ترین کارای دنیاست. اما لازمه به یه نکته اشاره کنم؛ تا چند قرن بعد از خیام، کسانی شعرهایی سرودن و به دلایل مختلف (یکیش آزادی بیان!) شعر خودشون رو به اسم خیام منتشر کردن!
از اونجا که همشون رباعین و مضامین تقریبا مشترکی دارن، نمیشه به طور قطع گفت چندتا از رباعی ها مال خود خیامه و چندتاش از دوستان شاعر بعدی
خوشبختانه این دوستمون دیگه توی باشگاه حضور ندارن که ازشون بپرسیم دقیقا منظورشون از ناشناخته بودن خیام تا چند دهه پیش چیه! منبعی که الان توی ذهنمه که یه داستان درباره قبر خیام میاره، چهار مقاله نظامی عروضیه که قرن ششم نوشته شده. در تذکره های قبل و بعد از اون هم اسم خیام هست. از اولین تحقیقات ادبی به شیوه علمی جدید هم اسم خیام هست. خیام هیچ وقت توی تاریخ ادبیات گم نشده. اما چون نتونستیم صحن انتساب رباعی ها رو تایید کنیم و خیلی بحث مناقشه برانگیز و بی نتیجه ای بوده، خیلی وقتا بهش نپرداختن.

[مقداد]

در اصل توسط نگارینا نوشته شده است

بالا آوردن تاپیکای چرندیات پورپیرار از مسخره ترین کارای دنیاست. اما لازمه به یه نکته اشاره کنم؛ تا چند قرن بعد از خیام، کسانی شعرهایی سرودن و به دلایل مختلف (یکیش آزادی بیان!) شعر خودشون رو به اسم خیام منتشر کردن!
از اونجا که همشون رباعین و مضامین تقریبا مشترکی دارن، نمیشه به طور قطع گفت چندتا از رباعی ها مال خود خیامه و چندتاش از دوستان شاعر بعدی
خوشبختانه این دوستمون دیگه توی باشگاه حضور ندارن که ازشون بپرسیم دقیقا منظورشون از ناشناخته بودن خیام تا چند دهه پیش چیه! منبعی که الان توی ذهنمه که یه داستان درباره قبر خیام میاره، چهار مقاله نظامی عروضیه که قرن ششم نوشته شده. در تذکره های قبل و بعد از اون هم اسم خیام هست. از اولین تحقیقات ادبی به شیوه علمی جدید هم اسم خیام هست. خیام هیچ وقت توی تاریخ ادبیات گم نشده. اما چون نتونستیم صحن انتساب رباعی ها رو تایید کنیم و خیلی بحث مناقشه برانگیز و بی نتیجه ای بوده، خیلی وقتا بهش نپرداختن.

سلام خوب هستید؟
والا دیدم کسی جواب درست و حسابی نداده و البته خب صفحات سایت در جستجوی گوگل هم بالا میاد یا هر کس که داخل سایت رو می گرده، گفتم جواب بدم.
مطالب شمام جالب بود یادم نیست شنیده بوده باشم. به هر حال جستجو کردم و مقاله مفیدی رو در این باره خوندم.
ممنونم.
اتفاقا از نظر اون مقاله حکیم بودن و دانشمندبودن خیام یک امر مشهور در تاریخ بود و برای اثبات این گزاره به منابعی هم استناد کرده بود. فقط درباره انتساب برخی اشعار به خیام بحث کرده بود.